پارسی اندیشان

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است.

پارسی اندیشان

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است.

چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد


ندانی که ایران نشست منست

جهان سر به سر زیر دست منست

هنر نزدایرانیان است و بـــس

ندادند شـیر ژیان را بکــس

همه یکدلانند یـزدان شناس

بـه نیکـی ندارنـد از بـد هـراس

دریغ است ایـران که ویـران شــود

کنام پلنگان و شیران شــود

چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد

در این بوم و بر زنده یک تن مباد

همـه روی یکسر بجـنگ آوریــم

جــهان بر بـداندیـش تنـگ آوریم

همه سربسر تن به کشتن دهیم

بـه از آنکه کشـور به دشمن دهـیم

چنین گفت موبد که مرد بنام

بـه از زنـده دشمـن بر او شادکام

اگر کُشــت خواهــد تو را روزگــار

چــه نیکــو تر از مـرگ در کـــار زار

                                                                                    فردوسی بزرگ

منبع:پسرآریایی

چند رباعی از مولوی


چند رباعی از مولوی
هر روز دلم در غم تو زارتر است

وز من دل بیرحم تو بیزارتر است

بگذاشتیم غم تو نگذاشت مرا

حقا که غمت از تو وفا دار تر است

...

یک چشم من از روز جدایی بگریست

چشم دگرم گفت چرا گریه ز چیست

چون روز وصال شد فرازش کردم

گفتم نگریستی نباید نگریست

...

آنکس که تورا ببیند و خندان نشود

وز حیرت تو گشاده دندان نشود

چندانکه بود هزار چندان نشود

جز کاهگل و کلوخ زندان نشود

♥وصیت نامه ی داریوش کبیر♥


♥وصیت نامه ی داریوش کبیر♥
 
تاریخ ایران حکایت از آن دارد که مردانی بس بزرگ در ایران زیسته اند و از خود یادگارهای بزرگی فکری و فرهنگی و.....بجای گذاشته اند بر ماست که اینان را بشناسم و بدانیم میراث دار سرزمینی بزرگ هستیم که سابقه طولانی در فرهنگ و تمدن و هنر دارد؛ وظیفه ما بالیدن صرف به داشته های گذشته مان نیست (روایت اینها صرفا بخاطر بالا رفتن عزت نفس هر ایرانی؛ لازم است تا بداند اگر بخواهد از هیچ تمدنی چیزی کم نداشته است و نخواهد داشت )ما می‌خواهیم با معرفی نکات برجسته تمدنهای گذشته به هویت ایرانی خود بیشتر آگاه شویم و بدانیم رسالت پاسبانی از این میراث کار بزرگی است.

در اینجا با این طرز نگاه وصیت نامه داریوش شاه بزرگ هخامنشی که بعد از کوروش سهم عظیمی‌در تمدن ایران باستان دارد را آورده ایم
اینک که من از دنیا می‌روم بیست و پنج کشور جزو امپراطوری ایران است و در تمام این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان و در آن کشورها دارای احترام هستند و مردم کشورها نیز در ایران دارای احترام می‌باشند . جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها بکوشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنها را محترم بشمارد .اکنون که من از این دنیا می‌روم تو دوازده کرور زر در خزانه سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو می‌باشد زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست . البته بخاطر داشته باش که تو باید به این ذخیره بیافزایی نه اینکه از آن بکاهی . من نمی‌گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان . مادرت آتوسا بر من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبارها را که با سنگ ساخته می‌شود و به شکل استوانه است در مصر آموختم و چون انبارها پیوسته تخلیه می‌شود حشرات در آن بوجود نمی‌آید و غله در این انبارها چند سال می‌ماند بدون اینکه فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه دهی تا اینکه همواره آذوقه دو یا سه سال کشور در انبارها موجود باشد و هر ساله بعد از اینکه غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبارها برای تامین کسر خواربار استفاده کن و غله جدید بعد از اینکه زیاد شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو هرگز برای آذوقه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو و یا سه سال پیاپی خشکسالی شود .هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری که رعایت دوستی بنمایی ....کانالی که من می‌خواستم بین شط نیل و دریای سرخ بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده و اتمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد و تو باید آن را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در قلمرو ایران نظم و امنیت برقرار شود ولی فرصت نکردم سپاهی به یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی و با یک ارتش نیرومند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشا ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده چون هر دوی آنها افت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغگو را از خود دور نما . هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن و برای اینکه عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند برای مالیات قانونی وضع کردم که تماس عمال دیوان را با مردم خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت .افسران و سربازان ارتش را راضی نگهدار و با آنها بدرفتاری نکن . اگر با آنها بدرفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آنها به این طور خواهد بود که دست روی دست گذارده و تسلیم می‌شوند تا اینکه وسیله شکست خوردنت را فراهم نمایند .امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا اینکه فهم و عقل آنها بیشتر شود و هر قدر که فهم و عقل آنها زیادتر شود تو با اطمینان بیشتر می‌توانی سلطنت نمایی . همواره حامی‌کیش یزدان پرستی باش اما هیچ قومی‌را مجبور نکن که از کیش تو پیروی کنند و پیوسته بخاطر داشته باش که هر کس باید آزاد باشد که از هر کیش که میل دارد پیروی نماید .بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم بدن مرا بشوی و آنگاه کفنی را که خود فراهم کردم بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قیر بگذار اما مقبره مرا که موجود است مسدود نکن تا هر زمان که می‌توانی وارد قبر شوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی‌من که پدر تو و پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و پنج کشور سلطنت می‌کردم مردم و تو نیز مثل من خواهی مرد زیرا سرنوشت آدمی‌این است که بمیرد خواه پادشاه بیست و پنج کشور باشد یا یک خوار کن . هیچ کس در این جهان باقی نمی‌ماند . اگر تو هر زمان که فرصت بدست می‌آوری وارد قبر من شوی و تابوت را ببینی غرور و خودخواهی بر تو غلبه خواهد کرد اما وقتی مرگ را نزدیک خود دیدی بگو که قبر مرا مسدود کنند و وصیت کن که پسرت قبرتو را باز نگه دارد تا اینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند .زنهار زنهار ، هرگز هم مدعی و هم قاضی نشو اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد و رای صادر نماید زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم بشود ظلم خواهد کرد .هرگز از آباد کردن دست برندار ؛ زیرا اگر دست ازآباد کردن برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد رفت زیرا قاعده این است که وقتی کشور آباد نمی‌شود بطرف ویرانی می‌رود . در آباد کردن ؛ حفر قنات و احداث جاده و شهرسازی را در درجه اول اهمیت قرار بده . عفو و سخاوت را فراموش نکن و بدان که بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت ولی عفو فقط باید موقعی بکار رود که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو خطاکار را عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .بیش از این چیزی نمی‌گویم واین اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در اینجا حاضر هستند کردم تا اینکه بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس می‌کنم مرگم نزدیک شده است

منبع:ایران20

وصیت نامه کوروش بزرگ شاهنشاه پارس


وصیت نامه کوروش بزرگ شاهنشاه پارس


پس از مرگ بدنم را مومیایی نکنید

و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید

زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا

ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد

چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود

از همه پارسیان و هم‌پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند

و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند



فرزندان من،

دوستان من

من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشته‌ام

من آن را با نشانه‌های آشکار دریافته‌ام

وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس

در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد،

زیرا من به هنگام کودکی ، جوانی و پیری بخت‌یار بوده‌ام،

همیشه نیروی من افزون گشته است آن چنان که هم امروز نیز احساس نمی‌کنم که از هنگام جوانی ناتوان‌ترم

من دوستان را به خاطر نیکویی‌های خود خوشبخت

و دشمنانم را فرمان‌بردار خویش دیده‌ام

زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود

من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز می‌گذارم

اما از آنجا که از شکست در هراس بودم ،

خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم

حتی در پیروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بیرون ننهادم

در این هنگام که به سرای دیگر می‌گذرم،

شما و میهنم را خوشبخت می‌بینم

و از این رو می‌خواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند

مرگ چیزی است شبیه به خواب

در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود

پس اگر چنین بود که من اندیشیدم،

به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود ،

اما اگر این چنین نبود،

آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست

و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست

باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد

من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست می‌دارم ولی فرزند بزرگترم که

آزموده‌تر است کشور را سامان خواهد داد

فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پرورده‌ام که پیران را آزرم دارید

و کوشش کنید تا جوان‌تران از شما آزرم بدارند

تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی،

تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت

دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئن‌تری هستند

همواره حامی کیش یزدان پرستی باش،

اما هیچ قومی را مجبور نکن

که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که

هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند

هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد

و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد

از کژی و ناروایی بترسید

اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت ،

ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید ،

دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت

و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد

من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم

نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت

و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود

به نام خدا و نیاکان درگذشته‌ی ما،

ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید

پیکر بی‌جان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید

چه بهتر از این که انسان به خاک که این‌همه چیزهای نغز و زیبا می‌پرورد آمیخته گردد

من همواره مردم را دوست داشته‌ام

و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت می‌بخشد آمیخته گردم

هم‌اکنون درمی یابم که جان از پیکرم می‌گسلد

اگر از میان شما کسی می‌خواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد،

تا هنوز جان دارم نزدیک شود

و هنگامی که روی خود را پوشاندم،

از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند،

حتی شما فرزندانم

پس از مرگ بدنم را مومیایی نکنید


.:.:. به واپسین پند من گوش فرا دارید

اگر می‌خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید .:.:..


اعتماد به نفس کاذب !


اعتماد به نفس کاذب !

توماس هیلر ، مدیر اجرایی شرکت بیمه عمر ماساچوست و همسرش در بزرگراهی بین ایالتی

در حال رانندگی بودند که او متوجه شد بنزین اتومبیلش کم است.

هیلر به خروجی بعدی پیچید و از بزرگراه خارج شد و خیلی زود یک پمپ بنزین مخروبه که

فقط یک پمپ داشت پیدا کرد و از تنها مسئول آن خواست باک بنزین را پر و روغن اتومبیل را

بازرسی کند ، سپس برای رفع خستگی به قدم زدن در اطراف پمپ بنزین پرداخت...

هنگامی که به سوی اتومبیل خود باز می گشت ، دید که متصدی پمپ بنزین و همسرش گرم

گفتگو هستند. وقتی او به داخل اتومبیل برگشت ، دید که متصدی پمپ بنزین دست تکان می دهد

و شنید که می گوید :" گفتگوی خیلی خوبی بود."

پس از خروج از جایگاه ، هیلر از زنش پرسید که آیا آن مرد را می شناسد؟!

او بی درنگ پاسخ شنید که : بله می شناسد ، آنان در دوران تحصیل به یک دبیرستان می رفتند و

یک سال هم با هم نامزد بوده اند.

هیلر با لحنی آکنده از غرور گفت : هی خانم ، شانس آوردی که من پیدا شدم . اگر با اون ازدواج

می کردی به جای زن مدیر کل، همسر یک کارگر پمپ بنزین شده بودی...!

زنش پاسخ داد : عزیزم ، اگر من با او ازدواج می کردم ، اون مدیر کل بود و الان تو کارگر

پمپ بنزین بودی ...!!!

دلایل ادامه اهمال کاری وتنبلی

دلایل ادامه اهمال کاری وتنبلی

 

ریشه اهمال کاری وتنبلی کردن را می توان در خود فریبی وفرارازقبول مسئولیت دانست در  اینجا مهمترین بازده های مسامحه کاری را ذکر می کنیم.

1-تعویق هرامر به شما امکان می دهد تا از فعالیتهای ناخوشایند فرار کنید.

2-ازراه خود فریبی می توانید احساس آرامش کنید.

3-تا زمانی که به تعلل ورزی خویش ادامه می دهیدمی توانیدپیوسته همانگونه که هستید باقی بمانید .

4-با احساس ملال ، کسی یاچیزی را موجب اندوه خوددانسته وسرزنشش می کنید . تا مسئولیت را از دوش خود بردارید ومتوجه امر کسالت آور بیرونی کنید.

5-باانتظاربهترشدن اوضاع می توانید بنشینید و دنیا رابه خاطراندوه خودسرزنش کنید امااوضاع هیچگاه به نفع شماتغییرنمی کند،این یک شیوه عالی برای اجتناب از کارکردن است .

6-با دوری گزیدن از فعالیتهایی که مستلزم مخاطره است برای همیشه از احتمال شکست دوری می کنید.

7-آرزومیکنیدکه خواسته هایتان خودبه خودبرآورده شوند.

8- ابراز همدردی دیگران ودلسوزی شخص خودتان را جلب می کنید تا به خاطر احساس اضطراب شما که ناشی از انجام ندادن کارهایی است که نتواسته اید بکنید همواره دلسوزتان باشند .

9-با اجتناب ازکار میتوانید از موفقیت فرار کنیددرنتیجه ازاحساس آدم خوب ولایق بودن وپذیرش بلکه مسئولیتهایی که موفقیت به همراه داردنیزاحترازخواهید کرد.