پارسی اندیشان

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است.

پارسی اندیشان

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است.

بیست نکته ناب


                     بیست نکته ناب از آنتونی رابینز

۱- به مردم بیش از آنچه انتظار دارند، بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید.


2- با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای این که وقتی پیرتر می شوید ، مهارت های مکالمه ای مثل دیگر مهارت ها خیلی مهم می شوند.


3-همه آنچه را که می شنوید، باور نکنید، همه آنچه را که دارید، خرج نکنید و یا همان قدر که می خواهید ،نخوابید.


4-وقتی می گویید: "دوستت دارم" ، منظورتان همین باشد.


5-وقتی می گویید: "متاسفم" ، به چشمان شخص مقابل نگاه کنید.


6-به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید.


7- هیچ وقت به رؤیاهای کسی نخندید . مردمی که رؤیا ندارند، هیچ چیز ندارند.


8- عمیقاً و بااحساس عشق بورزید. ممکن است آسیب ببینید ، ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید.


9-در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید.


10-مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید.


11-آرام صحبت کنید ،ولی سریع فکر کنید.


12- وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید، لبخندی بزنید و بگویید :"چرا می خواهی این را بدانی؟"


13- به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیت های بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند.


14- وقتی چیزی را از دست می دهید ، درس گرفتن از آن را از دست ندهید.


15- این سه نکته را به یاد داشته باشید : احترام به خود ، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن.


16-اجازه ندهید یک اختلاف کوچک ،به دوستی بزرگتان صدمه بزند.


17- وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید ، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید.


18- وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید ، کسی که تلفن کرده آن را در صدای شما می شنود.


19-زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید.


20-یک دوست واقعی کسی است که دست شما را بگیرد و قلب شما را لمس کند.


بیماری تکبر !

بیماری تکبر !

روزی سقراط (حکیم معروف یونانی)، مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر است. علت ناراحتیش را پرسید، پاسخ داد:

در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم، جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.”

سقراط گفت: چرا رنجیدی؟” مرد با تعجب گفت:

خب معلوم است، چنین رفتاری ناراحت کننده است.”

سقراط پرسید: اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد و بیماری به خود می پیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟ مرد گفت: مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.

سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟

مرد جواب داد: احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.

سقراط گفت: همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی، آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود؟ و آیا کسی که رفتارش نادرست است، روانش بیمار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد، هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟ بیماری فکر و روان نامش “غفلت” است و باید به جای دلخوری و رنجش، نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است، دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.

پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسی بدی می کند، در آن لحظه بیمار است.

(دزد اندیشه)مثنوی معنوی


(دزد اندیشه)مثنوی معنوی


شخصی در خانه اش دزدی دید . به دنبال او رفت تا او را دستگیر کند.

نزدیک بود که با یک حمله دزد را بگیرد که ناگهان دزد دیگری فریاد زد :

بیا من جای پای دزد را به تو نشان دهم .

وقتی که صاحبخانه صدای او را شنید ، با خود گفت :

دستگیری این دزد بی فایده است .

باید زن و بچه را از دست دزد دیگر نجات داد.

پس به سوی آن کس که فریاد می زد باز گشت و به او گفت :

این فریاد برای چه بود ؟

گفت می خواهم جای پای دزد را به تو نشان دهم!

صاحبخانه گفت : من خود دزد را پیدا کرده بودم ، تو به من جای پای او را معرفی می کنی!؟

من که به خود حقیقت رسیدم ، نشان پای او برای من چه سودی دارد ؟

کسی که ذات را گم کند ،دل خوشی به صفات او چه فایده دارد ؟

اطاعت عامیان ، برای مقربان حضور حق ، گناه است.

آن ها که به آب رسید ه اند. و دیگران رنگ آب را می جویند .

کسی که سرش را در قعر آب فرو کرده ، رنگ آب را نمی بیند .

صنع بیند مرد محجوب از صفات               در صفات آن رست کو گم کرد ذات 

واصلان چون غرق ذاتندای پسر                         کی کنند اندر صفات او نظر 

چون که اندر قعر جو باشد سرت                       کی به رنگ آب افتد منظرت 

طاعت عامه گناه خاصگان                            وصلت عامه حجاب خاص دان
 
پس ای دوست، غافل مباش که رهزنان اندیشه تو را به این سو و آن سو نبرند

و

تو را سرگرمسایه ها نکنند که در نتیجه از ذات حقیقت بازمانی.


دلم برای کسی تنگ است که

دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را



به میهمانی گلهای باغ می آورد


و گیسوان بلندش را به بادها می داد


و دستهای سپیدش را به آب می بخشید


دلم برای کسی تنگ است


که چشمهای قشنگش را


به عمق آبی دریای واژگون می دوخت


و شعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند


دلم برای کسی تنگ است


که همچو کودک معصومی


دلش برای دلم می سوخت


و مهربانی را نثار من می کرد


دلم برای کسی تنگ است


که تا شمال ترین شمال با من رفت


و در جنوب ترین جنوب با من بود


کسی که بی من ماند


کسی که با من نیست


کسی که . . .


- دگر کافی ست.


منبع:باران عشق

مهمانی خدا

مهمانی خدا


بازامشب حق صدایت میکند

واردمهمان سرایت میکند

باهمه نقصی که درمن بوده است

بازهم اودعوتم بنموده است

مهمانی شدشروع ای عاشقان

نورحق کرده طلوع ای عاشقان

بازمولا سفره داری میکند

دعوت ازعبدفراری میکند

دوستان آییدتانجوا کنیم

محفل عشاق را برپاکنیم

نیمه شب ها ناله وآوا کنیم

شاید آن گمگشته را پیدا کنیم

بسته ام من بادلم عهدی دگر

تا ببینم چهره ی مهدی دگر

السلام ای روزه داران السلام

عاشقان مخلص ماه صیام

السلام ای ناله های نیمه شب

حال پرسوزودعای نیمه شی

السلام ای ذکرپرسوزسحر

ای مناجات دل افروزسحر

السلام ای روزهای بی گناه

السلام ای شوراشک وسوزوآه

السلام ای روزه داره بی قرین

السلام ای دلبرصحرانشین

یک شبی افطارمهمانم نما

توخودت قاری قرآنم نما
  

نکته به نکته


نکته به نکته 

قبل از ازدواج چشمانتان را باز کنید و بعد از آن‚ ببندید.
اسکاروایلد

• تمام موفقیت‌های خود را مدیون این هستم که هر کاری را یک ربع زودتر شروع کردم.
هوراشیونلسون

• از زندگی لذت ببرید‚ دیرتر از آن است که فکر می‌کنید.

• فرصتی نیست که از خم به قدح ریزی می
لب من بر لب خُم نهِ که همین یک نفس است

• از این خطا به آن خطا‚ کل حقیقت را کشف می‌کنیم.
فروید

• تجربه نامی است که آدمی بر اشتباهات خود می‌گذارد.
اسکاروایلد

• شما به هزارگونه خوبید‚ و آنگاه که خوب نیستید‚ بد نیستید.
جبران خلیل جبران

• سعی کنید آنچه را دوست دارید بدست آورید‚ در غیر اینصورت هر چه را بدست می‌آورید‚ دوست داشته باشید.
جرج برنارد شاو

• پیری‚ غیرمنتظره‌ترین چیزی است که به سراغ انسان می‌آید.
لئون تروتسکی

• تجارت‚ بدون تبلیغات‚ مثل چشمک زدن به دختری است در تاریکی: خودت می‌دانی چه می‌کنی اما دیگران نمی‌دانند!
ادگارواتسون هاد

• تجربه‚ شانه‌ای است که طبیعت زمانی به دست ما می‌دهد که دیگر کچل شده‌ایم.
ضرب‌المثل بلژیکی

• بعضی آدم‌ها هر حرفی را باور می‌کنند به شرطی که درگوشی به آنها بگویید.
لوئیز. ب. نایزر

• زندگی بی‌اندازه خوشتر می‌گذشت‚ اگر در هشتاد سالگی بدنیا می‌آمدیم و خوش خوشک به هجده سالگی می‌رسیدیم.
مارک تواین

• دستورالعمل خوشبختی‚ غرق شدن در چیزهای کوچک و به ظاهر کم اهمیت است.
ادوارد نیوتن

• عمری سپری کردم تا بفهمم فهمیدن همه چیز لا‌زم نیست.
رنه کوتی

• هر وقت می‌شنوم کسی با افسوس می‌گوید <زندگی سخت است> می‌خواهم از او بپرسم: <در مقایسه با چی؟>
سیلا‌نی.جی.هاریس

• دقیقاً می‌دانست که کی چیزی نگوید.
اسکاروایلد

• برای موفقیت نمی‌توانم به شما دستورالعملی بدهم اما اگر می‌خواهید‚ بدانید دستورالعمل شکست این است: طوری رفتار کنید که همه از شما راضی باشند.
هربرت بایارد سوئوپ

• فراموش کن چیزی را که نمی‌توانی به دست آوری و به دست آور آنچه را که نمی‌توانی فراموش کنی.
شکسپیر

• دهانت را ببندی و احمق جلوه کنی‚ بهتر از آن است که با گشودن آن همه شک و تردیدها را از میان برداری!
مارک تواین

• مفهوم خوشبختی واقعی را نفهمیدم تا ازدواج کردم…. و آن وقت دیگر خیلی دیر شده بود!
ماکس کافمن

• یک توصیه به کسانی که می‌خواهند ازدواج کنند: ازدواج نکنید!

• وقتی مردی بی‌دلیل برای همسرش گل می‌آورد‚ حتماً دلیلی در کار است!
مالی مک گی

• کسی که هنگام خراب شدن کاری لبخند می‌زند احتمالا‌ً کسی را پیدا کرده که تقصیر را گردن او بیندازد.
ای. فریمن

• پذیرفتن انتقاد کاری است بس دشوار به ویژه از طرف بستگان و دوستان و آشنایان و غریبه‌ها!
فرانکلین.پ. جونز

• وقتی برای درمان یک بیماری راه‌های مختلفی پیشنهاد می‌شود‚ مفهوم‌اش این است که آن بیماری‚ غیرقابل علا‌ج است.
آنتون چخوف

• جوان که بودم فکر می‌کردم ثروت و قدرت خوشبختی می‌آورد… حالا‌ می‌بینم درست فکر می‌کردم!
گان ویلسون

• وقتی در جایی خواندم که سیگار کشیدن باعث سرطان می‌شود‚ آنقدر ناراحت شدم که خواندن را به طور کلی ترک کردم.
آنا ک. کروان

• خدایا مرا از شر دوستانم در امان بدار‚ از پس دشمنانم خودم برمی‌آیم.
مارشال دوویلا‌ر

• روانشناس کسی است که وقتی دختری زیبا وارد اطاق می‌شود چهره دیگران را تماشا می‌کند.
بروس پاترسون

• تو درباره تفاوت یک زن جوان با زن جوان دیگر‚ مثل همه مردهای جوان سخت غلو می کنی.
جرج برناردشاو

• به آدم‌هایی که هنگام سخنرانی به ساعت‌شان نگاه می‌کنند اعتراضی ندارم. اما به اینکه ساعتشان را تکان می‌دهند تا از کارکردنش مطمئن شوند‚ شدیداً معترضم.
لرد بریلت