ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
گفتم : تو شـیرین منی. گفتی : تو فرهـادی مگر؟
گفتم : خرابت می شـوم. گفتی : تو آبـادی مگـر؟
گفتم : ندادی دل به من. گفتی : تو جان دادی مگر؟
گفتم : ز کـویت مـی روم. گفتی :تو آزادی مگـر؟
گفتم : فراموشم مکن. گفتی : تو در یادی مگر؟
...فرهنگ گم شده مردمانم است .
...پیشینه ی به فراموشی سپرده شده سرزمینم است .
...زبان شیوای پارسی است که امروز کمتر نشانی از آن میبینم
آری من این ها را میخواهم...با تمام وجود...تا بار دیگر با این اندیشه که فرزند آریایم سربلند باشم.
اینبار من با سرزمین خود پیمان میبندم که نگاهبان آن باشم.
اینجا...سرزمین آریایی...ریشه و پیشینه و فرهنگ من است و تا هستم از آن پاسداری خواهم کرد.
منبع:پارسی اندیشان