پارسی اندیشان

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است.

پارسی اندیشان

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است.

اس ام اس شب قدر

 شب های قدر





انیس قلب خود تنها خدا کن / خدا را در دل شبها صدا کن

 

ز خوف حق چو اشکی را چکاندی / به حال این رفیقت هم دعا کن . . .

 

.

 

بنگر به مرتضی که در این ماه روزه را ، با بوسه از لب پسر افطار می کند . . .

 

.

 

در امشب که سالگرد ۱۰۵۵ مین سال تاسیس مسجد جمکران است، کنار حرم آن حضرت

 

دعا گویم.  شبهای احیاء یادت نره ما رو دعا کنی . . .

 

.

 

تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی / شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی

 

لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم / سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی . . .

 

.

 

خبر آوردند که امشب از هزار شب بهتر است و یک اتفاق ویژه می افتد و آن اینکه

 

امشب دست ملکوت به طرف زمین کشیده می شود . . .

 

.

 

تقدیری سراسر خیر ، برکت ، خرسندی ، سلامت ، خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت

 

توشه شب قدرتان باد . . .

 

.

 

به فرق نازنینش کی اثر می کرد شمشیر / یقینا ابن ملجم وقت ضربت یا علی گفت . . .

 

(با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان در مناجات شبانه شبهای قدر را التماس دعا دارم.)

 

.

 

شب قدر سرنوشت یکسال ما تعیین می شود. این شبها را از دست ندهیم

 

برای تعجل فرج دعا کنیم . . .

 

.


شنیدم عاشقی مستانه می گفت :

 

اگر آتش به زیر پوست داری / نسوزی گر علی را دوست داری . . .

 

چشم ما و عنایت حیدر، دست ما و کرامت حیدر. یا علی(ع)


پاره آجر


                                    پاره آجر

روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت .
ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان ، یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد . پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد .
مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است . به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند ....

پسرک گریان ، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو ، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند .
پسرک گفت :
" اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند . هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم ، کسی توجه نکرد . برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم . "
" برای اینکه شما را متوقف کتم ، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم "

مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت ... برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند ، سوار ماشینش شد و به راه افتاد ....
در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما ، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند !
خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند ....
اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند.




ادیسون

ادیسون در سنین پیری پس از کشف چراغ برق یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار می رفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می کرد. این آزمایشگاه بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود.

 

در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتا کاری از دست کسی بر نمی آید و تمام تلاش ماموران فقط جلو گیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است آنها تقاضا داشتند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود.

 

پسر با خود اندیشید که احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سکته می کند و لذا از بیدار کردن پیرمرد منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با تعجب دید که پیر مرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند.

 

پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش به سر میبرد ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: پسر تو اینجایی می بینی چقدر زیباست! رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟ حیرت آور است! من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است! وای ! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت. نظر تو چیه پسرم؟

 

پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟ چطـور می توانی؟ من تمام بدنم می لرزد و تو خونسرد نشسته ای؟

 

پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. مامورین هم که تمام تلاششان را می کنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ایست که دیگر تکرار نخواهد شد

 

در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فکــر می کنیم. الان موقع این کار نیست به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت!

 توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و همان سال یکی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان نمود. آری او گرامافون را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع نمود.


تاجر

تاجر


روزی روزگاری در روستایی در هند؛ مردی به روستایی‌ها اعلام کرد که برای خرید هر میمون ۱۰ دلار به آنها پول خواهد داد. روستایی‌ها هم که دیدند اطراف‌شان پر است از میمون؛ به جنگل رفتند و شروع به گرفتن‌شان کردند و مرد هم هزاران میمون به قیمت ۱۰ دلار از آنها خرید ولی با کم شدن تعداد میمون‌ها روستایی‌ها دست از تلاش کشیدند. به همین خاطر مرد این‌بار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها ۲۰ دلار خواهد پرداخت. با این شرایط روستایی‌ها فعالیت خود را از سر گرفتند. پس از مدتی موجودی باز هم کمتر و کمتر شد تا روستایی‌ان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ کشتزارهای‌شان رفتند.

این بار پیشنهاد به ۲۵ دلار رسید و در نتیجه تعداد میمون‌ها آن‌قدر کم شد که به سختی می‌شد میمونی برای گرفتن پیدا کرد. این‌بار نیز مرد تاجر ادعا کرد که برای خرید هر میمون ۵۰ دلار خواهد داد ولی چون برای کاری باید به شهر می‌رفت کارها را به شاگردش محول کرد تا از طرف او میمون‌ها را بخرد.

در غیاب تاجر، شاگرد به روستایی‌ها گفت: «این همه میمون در قفس را ببینید! من آنها را به ۳۵ دلار به شما خواهم فروخت تا شما پس از بازگشت مرد آنها را به ۵۰ دلار به او بفروشید.» روستایی‌ها که [احتمالا مثل شما] وسوسه شده بودند پول‌های‌شان را روی هم گذاشتند و تمام میمون‌ها را خریدند... البته از آن به بعد دیگر کسی مرد تاجر و شاگردش را ندید و تنها روستایی‌ها ماندند و یک دنیا میمون!..


زندگی...

زندگی...

 

زندگی یک ارزوی دور نیست

 

زندگی یک جست و جوی کور نیست

 

زیستن در پیله ی پروانه چیست؟!

 

زندگی کن زندگی افسانه نیست.

 

گوش کن...!!

 

دریا صدایت میزند!

 

هر چه نا پیدا صدایت می زند!

 

جنگل خاموش میداند تورا.

 

با صدایی سبز می خواند تورا.

 

اتشی در جان توست.

 

قمری تنها پی دستان توست.

 

پیله ی پروانه از دنیا جداست.

 

زندگی یک مقصد بی انتهاست.

 

هیچ جایی انتهای راه نیست!

 

این تمامش ماجرای زندگیست...!!!

ابوعلی سینا


ابوعلی سینا



زندگی ابوعلی سینا

ابو علی حسین بن عبداللّه بن علی، ملقب به شیخ الرئیس و حجة الحق، در قریه ای از دهات بخارا به نام «افشنه» به دنیا آمد. برخی نوشته اند در قریه «خرمشین» یا «خرمتین» به دنیا آمده است. سال ولادت او بنا بر قول مشهور سال ۳۷۰ ه (۹۷۹ م) است و در سال ۴۲۸ ه (۱۰۳۷ م) در همدان درگذشته است.

پدرش عبداللّه از اهالی بلخ بود که از آن جا به بخارا (پایتخت سامانیان) هجرت کرد و امور مالیات قریه خرمتین را به روزگار نوح بن منصور سامانی بدو محول کردند. او در آن جا ازدواج نمود و حسین معروف به ابن سینا و دو برادر او، علی و محمود، در این شهر به دنیا آمدند.

کودکی و نوجوانی

بوعلی سینا پنج ساله بود که پدرش او را به معلمی سپرد تا قرآن و نحو و ادبیات فرا گیرد. در این زمان استعداد، نبوغ ذاتی و هوش سرشار او بروز نمود. فقه را پیش از دوازده سالگی شروع نمود و در همان دوازده سالگی به سوالات فقهی مردم جواب می داد. در سنین جوانی به تحصیل فلسفه و پزشکی پرداخت. شانزده ساله بود که فلسفه و طب را به خوبی فرا گرفت و کتاب مشهور قانون را در همین سال به نگارش درآورد. در هفده سالگی توانست نوح بن منصور سامانی را که به بیماری سختی دچار شده بود بهبود بخشد.

تجربه و طبابت

بو علی سینا در جوانی به مطالعه کتب و حل معضلات آن ها پرداخت و رغبت شدیدی به دانش پزشکی پیدا نمود. نکته بسیار مهم و شایان توجه در مورد شیخ الرییس این است که بسیاری از علوم و معارف را از استاد فرا نگرفت. از آن جمله علوم پزشکی است که در آن نبوغ خاصی داشت و بزرگ ترین دایرة المعارف پزشکی، یعنی کتاب قانون، را نوشت و آن کتاب تا همین اواخر مرجع دانش پژوهان و اهل علم در قرن های متعدد بود و در شرق وغرب جهان تدریس می شد. در این کتاب اکتشافات و نظریات تازه ای را آورده است که تا هم اکنون مورد توجه علمای طب است.



دوران پرآشوب و تالیف و نگارش

ابن سینا در دورانی پر آشوب و سرشار از حوادث و اتفاقات ناگوار سیاسی زندگی می کرد و ناچار به مسافرت های بسیار می رفت. او چندماهی را در زندان گذراند و مدتی از عمر خود را از ترس حاکمان ستمگر در حالت فرار بود. گاهی به تدبیر امور کشوری و زمانی به تصنیف و تالیف مشغول شد تا جایی که توانست در حدود ۱۸۰ کتاب و رساله تالیف کند و هیچ موضوعی از موضوعات فلسفی نبود که در زمینه آن قلم فرسایی نکرده باشد.
ابن سینا در منطق، ریاضیات، هیئت، موسیقی، کیمیا و معارف دیگر استاد بود و در این علوم تالیفات فراوانی دارد.

شخصیت ابن سینا

شیخ الرئیس در عین حال که فیلسوفی صاحب مکتب و دارای نظریات خاصی بود، در پزشکی نیز نابغه بی بدیلی محسوب می شود که به کشف مطالب مهمی در علم پزشکی نائل آمد. وی از جمله دانشمندان بزرگ در علم منطق به شمار می آید که پرده از آرای منطقی ارسطو برداشت و به تهذیب آن همت گماشت. وی هم چنین ریاضی دان و اخترشناس ماهری بود و در ریاضیات و طبیعیات و هیئت تألیفات گران قدری از خود به جای گذاشته است. در عین حال وی شاعر زبردستی بود که در اشعار خود مطالب فلسفی را می گنجانید و قصیده «عینیه» او در نفس و دیگر اشعارش گواه این مطلب است. افزون بر این، او از جمله رجال سیاست است که در دوران سامانیان به مقام وزارت رسید و از این رو به لقب «رییس»، که لقبی سیاسی است، ملقب گردید.

استادان ابن سینا

ابن سینا کمتر نزد کسی درس خوانده است. با این همه نام چند تن از استادان او عبارت است از: محمود مسّاح به وی حساب، هندسه، جبر و مقابله آموخته است، اسماعیل زاهد معلم او در فقه بود و ابو عبداللّه ناتلی منطق ایساغوجی و غیره بدو یاد داده است. ابو منصور حسن بن نوح قهری و ابوسهل عیسی بن یحیی مسیحی جرجانی نیز استادان او در علم پزشکی بوده اند.

شاگردان ابن سینا

گروهی از رجال علم و فلسفه که در بلندترین و عالی ترین مقام های علمی و فلسفی بودند، از محضر ابن سینا استفاده کرده اند. از این شمارند:

ابو الحسن بهمنیار بن مرزبان فیلسوف مشهور، حکیم ابوعبیداللّه عبدالواحد بن محمد جوزجانی، ابوعبداللّه معصومی که ابن سینا در حق او گفته است :

«مقام ابوعبداللّه نسبت به من چون ارسطو به افلاطون است» و ابن سینا رسالة العشق خود را به نام او نوشته است، ابو الحسن بن طاهر بن زیلة، ابوالقاسم نیشابوری و شرف الدین ایلاتی.

مذهب ابن سینا

هر چند درباره عقیده مذهبی ابن سینا اختلاف شده است، اما در این باره چند نکته شایان ذکر است:

1. نام ابن سینا و خانواده او بر تشیع این خاندان مشعر است؛

2. ابن سینا در زمانی به دنیا آمد و نشو و نما کرد که تعالیم شیعه شیوع داشت؛

3. ابن سینا در دربار حکمرانان شیعه مذهب زندگی می کرده است و این رفت و آمد عادتا پیوند و ارتباط مذهبی را می رساند؛

4. علت فرار ابن سینا این بود که سعایت بدخواهان و تهمت هایی که درباره مذهب او زده بودند ،سلطان آن عصر را وادار کرد که او را دستگیر کند؛

  5. در تالیفات و تصنیفات او تعبیرات و اسلوب ها و افکاری است که با تعبیرات و افکار شیعه منطبق و هماهنگ است.


برخی از آرا و نظریات ابن سینا

ابن سینا در ژرفای هیچ مکتبی از مکاتب فلسفی متوقف نشد و هر مطلبی را که مطابق با حقیقت می دید، اخذ می کرد. ابن سینا در حقیقت ترجمان روح عصر خود بود. او از روش فارابی تبعیت نکرد و علم یونان را با حکمت شرق ممزوج ساخت و مانند فارابی و سایر فلاسفه، فلسفه افلاطون و ارسطو را دنبال نکرد و می گفت: «آنچه بر کتاب های قدما شرح نوشته اند، ما را بس است و اینک وقت آن است که ما خود فلسفه خاصی برای خویش به وجود آوریم».

آرای ابن سینا در قرن های بسیار، در افکار فلاسفه و علمای شرق و غرب تاثیر داشته و نقش مهمی را ایفا کرده است. الکساندرهالی انگلیسی و توماس الیورکی، روجر بیکن و البرت بزرگ و جمعی از فلاسفه غربی بودند که خط مشی فلسفی ابن سینا را پذیرفتند و در این مسیر گام برداشتند. در فلسفه ابن سینا به عکس فلسفه فارابی مطالب با تعبیراتی نسبتا واضح و روشن بیان شده است. فلسفه ابن سینا نوعی فلسفه همگانی است و به روح و فهم غالب مردم نزدیک تر تا فلسفه فارابی که به فهم خواص نزدیک است.

بقراط اسلام

سیطره علمی و فلسفی ابن سینا بر افکار علمای پیشین و کنونی چنان بود که به او لقب ارسطو و بقراط اسلام داده اند. ابن سینا مطالبی را بر مسائل و مباحث طب افزود که پیش از او شناخته نشده بود و این عبارت در حق او به جاست که:

«طب ناقص بود و ابن سینا آن را کامل کرد».

او نخستین کسی است که بین فلجِ صورت ناشی از عامل داخلی در مغز، و فلج ناشی از سبب خارجی فرق گذاشت. ابن سینا سکته مغزی را که در نتیجه زیادی خون عارض می شود به خوبی توصیف کرده است. نظریه او در این زمینه بر خلاف عقیده یونانیان بود. وی نخستین کسی بود که معتقد شد برخی بیماری ها از راه آب و خاک منتقل می شوند.

قانون

ابوعلی سینا کتاب های بسیاری در طب نوشته است. از جمله این کتاب ها قانون است که آن را قبل از بیست سالگی نوشت و کتاب مشهوری است که دانشگاه های شرق و غرب با آن آشنایی دارند و چهارده مجلد است.

شهرت این کتاب از آن روست که بسیار منظم و با سبکی نیکو نوشته شده و در عین حال هر آنچه مورد احتیاج طبیب است ،در آن آمده است و به همین علت مهم ترین مرجع طبی در قرون وسطا بوده و در مدارس غرب و شرق تدریس می شده است.

تعداد تالیفات ابن سینا

ابن سینا تالیفات بسیاری اعم از کتاب و رساله دارد که تالیف آن ها از حد توان یک فرد متجاوز است و نشان از تبحّر او در علوم مزبور دارد. سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه تالیفات او را بالغ بر ۱۸۰ مورد شمرده است. شاگرد ابن سینا، جوزجانی، می گوید:

«از شیخ خواستم که کتاب شفا را تمام کند. بس کاغذ و دوات خواست و نخست رئوس کلیه مسائل را یادداشت کرد بدون آن که کتابی در دسترس داشته باشد یا به مدرکی مراجعه کند؛ بلکه هم چنان از حفظ می نوشت. پس از آن که عناوین و رئوس مسائل را نوشت ،به شرح هر یک از مسائل پرداخت و هر روز پنجاه برگ می نوشت و به همین ترتیب تمام طبیعیات و الهیات را تمام کرد».

ابن سینا برخی از مولفات خود را در زندان نوشت و بسیاری از کتاب های خود را در سنین جوانی و پیش از بیست سالگی نگاشت.

برخی از تألیفات و رسالات ابن سینا

عناوین برخی از آثار ابن سینا چنین است: کتاب شفا در ۲۸ مجلد؛ کتاب نجات که متمم کتاب شفاست و ابن سینا خود آن را مختصر کرده است؛ اشارات که مشتمل بر منطق و طبیعیات و الهیات است و آخرین و بهترین تالیف او در فلسفه به شمار می رود و در بردارنده آرای تهذیب یافته و قطعی اوست.؛ رسائل فی الحکمة و الطبیعیات که نه رساله است؛ الحاصل و المحصول در فلسفه که آن را برای فقیه معروف ابوبکر برقی در اوایل عمر خود نوشته است. الحکمة العرشیه، الحکمة المشرقیه، معراجنامه، رسالة الطیر از جمله کتاب های او درباره فلسفه است.

قانون مشهورترین کتاب پزشکی ابن سیناست.

الادویة القلبیة، ارجوزة فی تدبیر الصحة فی الفصول الاربعة، القولنج، نقالة فی النبض (به فارسی) از جمله کتاب های او در علم پزشکی است.

کتاب الاجرام المساویه، مختصر اقلیدس در هندسه ،ابطال النجوم، رسالة فی الکیمیا، رسالة فی العشق، رسالة القوی الطبیعی، رسالة فی الزاویه و نیز از جمله تألیفات ابن سیناست.

آثاری درباره ابن سینا

گفتنی است کتاب ها و مقالات بسیاری درباره ابن سینا نوشته شده است که برخی از آن ها عبارتند از:

اصول معالجات ساده با آب و نباتات؛

تاریخ ریاضیات نوشته غلامحسین مصاحب؛

تاریخ پزشکی ایران نوشته الگور، ترجمه محسن جاویدان؛

تاریخ فلسفه اسلام نوشته هانری کوربن؛

ابوعلی سینا و تصوف نوشته بدیع الزمان فروزانفر؛

ابن سینا و گیاه شناسی ایران نوشته پرویز نیلوفری؛

تألیفات فارسی ابن سینا و تاثیر آن ها در ادبیات نوشته دکتر محمدمعین.


منبع:http://behandishan.blogfa.com/